نقدی بر تفسیر و مفسران1

نـقـدي بـر:

 

 تفسـير و مفسـّران

 

 

 بسم الله الرّحمن الرّحيم


الحمدلله ربّ العالمين. و صلّي‌الله علي خيرخلقه محمّد و آله الطيّبين الطّاهرين. سيّما بقيّة‌الله في الأرضين، حجّةبن الحسن العسكري، عجّل‌الله تعالي فرجه الشّريف. و لعنةالله علي اعدائهم اجمعين.

«... اللّهمّ و اَحيِ بِوَليّك القرآن، و اَرِنا نورَه سرمداً لاظلمةَ فيه، و اَحْيِ بهِ القلوبَ الميّتة، واشف به الصّدورَ الوَغِرة، واجمع به الأهواءَ المختلفة علي الحقّ، و اقِمْ به الحدودَ المعطّلة و الأحكامَ المهملة حتّي لايبقي حقٌّ الاّ ظَهَر، و لا عدلٌ الاّ زهر...


بارالها، با [ظهور] وليّ خود:
قرآن را زنده بدار، و نورش را براي هميشه، و آن‌گونه كه هيچ تاريكي در آن نباشد، به ما بنمايان. و دلهاي مرده‌را حيات بخش، و سينه‌هاي پركينه را شفا ده، و خواسته‌هاي گوناگون را، بر حق، گرد آور، و حدودِ تعطيل شده، و احكام فراموش شده را آن‌چنان بر پا دار كه هيچ حقّي نباشد مگر آشكار گردد، و هيچ عدل و دادي نباشد، مگر آن‌كه بدرخشد...‌1».

 

خوانندة عزيز !


تا جايي كه از خودم خبر دارم، نه اخباري‌ام نه اصولي، نه شيخي‌ام نه زيدي، نه كيساني‌ام، و نه وابسته به هيچ حزب و گروه و انجمني، و نه هيچ حزب و گروه و انجمني را سزاوار تبعيّت مي‌دانم. من در باور خود، شيعة دوازده اماميم. كه اگر اولياي من، كه سلام و صلوات خدا بر آنان باد، مرا به شيعه‌بودن بپذيرند، بر من منّت نهاده و مرا در حزب خدا و گروه رستگاران راه داده‌اند. در غير اين صورت، نمونة كامل «خسر الدّنيا و الآخرة2» خواهم بود.
بنا بر اين، آن دسته از خوانندگاني كه در برچسب زدن به ديگران، چيره‌دستند، پيش از چسباندن هر گونه برچسب و انگي، عينك بدبيني را از چشم خويش برداشته و خداي متعال، و وليّ او امام زمان [عليه آلاف التّحيّة و الثّناء] را پيش چشمان خود حاضر، و بر اعمال خود ناظر بدانند.
در اين نوشتار، اگرچه همة مفسّران را مورد خطاب قرار داده، و گروههاي مختلف ايشان را از هم تفكيك نكرده‌ام، ولي همة آنان به‌طور يكسان، مورد همة خطابهاي من نيستند. برخي از خطابهايم، متوجّه مفسّران و صاحب نظران غير شيعي است كه براي تحقّق و تثبيت شعار شوم «حسبنا كتاب الله ـ كتاب خدا مارا بس است» قرآن را بازيچة افكار و آراء و هواهاي خويش قرار داده‌اند، و به گمان خود، با عمل به چيزي به نام ظواهر قرآن، مراد و مطلوب خداوند را يافته، و به آن عمل كرده‌اند.
برخي ديگر از اين خطابها، متوجّه شيعه‌نماهايي است كه منافقانه، خود را در صف دانشمندان و متفكّران محترم شيعي قرار داده، و با تمام وجود، به رواج شعار مذكور، و دفاع از آن برخاسته‌اند.
دسته‌اي از خطابها، متوجّه مفسّران و صاحب نظران محترم و بزرگوار شيعي است كه جز نيك‌انديشي و صلاح امّت اسلام هدفي نداشته‌اند، ولي ناخواسته در دام مناديان «حسبنا كتاب الله» افتاده‌اند. اين بزرگواران، اگرچه بر همراهي قرآن و عترت، اعتقادي راسخ داشته، و شعار «قرآن و عترت» از عمق جانشان سرچشمه مي‌گيرد، ولي در پي غفلتي، ناباورانه عملكردشان در راستاي اهداف گروه فوق است.
برخي ديگر از خطابها، متوجّه عزيزان و بزرگاني است كه جامعة شيعي در طول تاريخ، وامدار علم و تقوا و تلاشهاي ايشان بوده و هست. بزرگاني كه هرگز در دام مناديان شعار «حسبنا كتاب الله» نيفتاده و نخواهند افتاد. ولي به گمانم، در پاره‌اي موارد به خطا رفته و پرسشها و اعتراضاتي بر آنان نيز وارد است.
بر اساس مصلحتي، در فرازهاي اين نوشتار، به تعيين مخاطب‌هاي فوق، نيازي نديدم. بنا بر اين، آنجا كه لحن كلام، از ملايمت كمتري برخوردار است، بزرگان و بزرگواران، به خود نگيرند و به لطف خويش، از آن چشم‌پوشي كنند، كه ناگزير، «ضمير، مرجع خود را خواهد يافت».
در خاتمه، پيش از ورود در بحث، بر خود لازم مي‌دانم، كه از ياران صديق و نكته‌سنجي كه مرا در زمان پژوهش، مورد لطف و محبّت خويش قرار داده، و از نقد و نظر، دريغ نورزيده‌اند، صميمانه سپاسگزاري كنم.

پي‌نوشت:

1 ـ كمال‌الدّين، شيخ صدوق، ص515.

2 ـ قرآن مجيد، سورة حجّ، آية11.

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نگارش در تاريخ دو شنبه 14 فروردين 1391برچسب:, توسط پوریا |

اسلایدر